امینالله رشیدی: وای بهروزی که سیاست در هنر دخالت کند
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۳۱۰۶۳
فرهنگ > موسیقی - امینالله رشیدی معتقد است هنرمندان و مسئولان باید در جهت رشد سلیقه فرهنگی و هنری مردم تلاش بیشتری کنند.
نژلا پیکانیان: امینالله رشیدی نامی آشنا برای علاقهمندان به موسیقی ایرانی است، خوانندهای که در سال 1327 کارش را از رادیو تهران آغاز کرده و تاکنون نیز بیش از 120 آهنگ ساخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امینالله رشیدی در گفتگو با خبرآنلاین درباره وضعیت این روزهای موسیقی میگوید: «موسیقی که ما در حال حاضر میشنویم یک شبه و یک ماهه یا چند ساله به وجود نیامده است، اگرچه در بیست سال اخیر به تدریج افول و آشفتگی در این عرصه آغاز شده و این روند تا حدودی ادامه پیدا کرده و به تدریج آمده تا به اینجا رسیده است. در واقع میتوانم بگویم ما الان در حال حاضر وضعیت تاسفباری در عرصه موسیقی داریم و این مسئله جای نگرانی دارد.»
او ادامه میدهد: «این روزها ما از موسیقی که به دل مخاطب بنشیند و به اصطلاح با آن صفا کند و حالش با شنیدن آن خوب شود، فاصله گرفتهایم و الان دیگر چنین موسیقیهایی کمتر داریم. البته که مقتضای زمانه شاید اینطور باشد، اما نکته مهتر از این موضوع این است که وقتی که سیاست در هنر مداخله کند، وضع هنر و به خصوص هنر موسیقی به اینجا کشیده خواهد شد.»
رشیدی درباره منظورش از دخالت سیاست در هنر اینگونه توضیح میدهد: «وقتی پای سیاست به هنر باز میشود، باندبازی و گروهبازی به وجود میآید؛ مسائلی که با فرهنگ راستین و قدیمی ایرانی مغایر است. ما فرهنگ و ادبیات غنی چند هزار ساله داریم. در نیم قرن گذشته هم ما ترانهسرایان توانمندی داشتیم که برای من و بقیه خوانندگان شعر میگفتند؛ از جمله بیژن ترقی، ابوالقاسم حالت، نواب صفا، تورج اقبال اما چرا باید الان به جایی برسیم که امثال این ترانهسرایان را کم داشته باشیم یا بهتر بگویم اصلا نداشته باشیم.»
این خواننده پیشکسوت تصریح میکند: «نمیدانم زمانه چهطور شده است که سلیقهها و علاقهها اینقدر تغییر کرده است، من خودم عمری با ادبیات سر و کار داشتم، کتاب نوشتم، شعر گفتم به همین خاطر وقتی یکسری از ترانههای امروزی را میشنوم به معنای واقعی حالم بد میشوم، واقعا این چه بساطی است که در عرصه موسیقی به راه افتاده است؟»
رشیدی همچنین درباره نقش شعر و ترانه در آثار موسیقی و ارتقای سطح این آثار نیز میگوید: «باید نکتهای کلیتر از بحث ترانه و شعر بگویم؛ آهنگسازی کاری نیست که با خواندن کتاب و دیوان مولانا، حافظ، سعدی و ... بتوانی انجامش دهی. حتی در زمان ما هم به این مسئله ضربیخوانی میگفتند، نوازندگان کنسرتها که ادعایی هم نداشتند یک شعر از حافظ یا مولانا با ده آهنگ مینواختند و ادعای آهنگسازی هم نداشتند. آهنگسازی واقعی این است که ما و امثال ما در دو دهه 30 و 40 که اوج شکوفایی موسیقی و ادبیات ایران بود، انجامش میدادیم. ما در آن زمان ملودی و آهنگ را میساختیم بعد شاعر یا ترانه سرا با ما تماس میگرفت و روی آن ملودی شعر گذاشته می شد، آنجا بود که من وقتی میخواندم و نوازنده آهنگ را مینواخت، شاعر و ترانهسرا بر حسب تاثیری که آهنگ روی او داشت کلمات ترانه را مینوشت. کلماتی که منطبق با آهنگ بود، هم حساش هم وزنش.»
او همچنین در ادامه به حس تعلق خاطر و دلمشغولی خوانندگان و نوازندگان قدیمی اشاره میکند و میگوید: «آهنگساز، ترانه سرا و خواننده در زمان ما تعامل بسیار نزدیکی با هم داشتند و حاصل کارشان هم به همین دلیل دلنشین بود. در واقع آنها نه برای شهرت و معروفیت کار میکردند نه برای کسب درآمد آنچنانی. دغدغه خودشان هنر بود و به همین دلیل هم از جان و دل برای کاری که میکردند مایه میگذاشتند و شبانه روز تلاش بی وقفه میکردند. نتیجهاش هم کارهایی شده که هنوز بعد از سالها ماندگار است. بیدلیل نیست که میگویند هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. اما متاسفانه نسل جدید جامعه امروز با آن سبک ترانهسرایی و شعر به نظرم کاملا بیگانه است و در برخی از موارد من شعرهایی را میشنوم که واقعا متعجب میشوم و در فکر فرو میروم.»
این خواننده در ادامه صحبتهایش با اشاره به تاثیر فرهنگی که مسئولان میتوانند بر روی افکار عمومی بگذارند، تاکید میکند: «از آنجایی که میگویند مردم پیروی دین بزرگان و زمامدارانشان را میکنند، باید مسئولان به فکر ارئقا سطح فرهنگی و هنری جامعه باشند. سلیقهای که حاکم بر جامعه است، وقتی چنین مسائل و مواردی را میپسندند، عامه مردم نیز به همان سمت و سو حرکت میکنند. سیاست هم روی آن احساسات عمیق شاعرانه و عاشقانه تاثیر میگذارد و نمیگذارد شما آن هنر ناب و واقعی را احساس کنی. به نظرم سیاست هنری است که مردم و افکار عمومی را سمت و سو میدهد.»
او همچنین درباره خوراکی که هنرمندان و فعالان این عرصه باید جهت بالابردن سطح سلیقه مردم به آنها بدهند و اساسا رسالت هنرمند میگوید: «وظیفه اصلی هنرمند واقعی همین است، باید انگیزه را هم در جوانها برای انجام این کارها تقویت کرد. تنها کسی که از نسل خوانندگان دهه 30 و 40 باقی مانده و دستش هنوز هم پر است، من هستم. من حاضرم با بعضی از جوانهایی که واقعا علاقهمند به موسیقی اصیل و فاخر هستند و هنر این کار را هم دارند اما شاید کمی شانساش را نداشته باشند، همکاری کنم و علاوه بر اینکه تجربیاتم را در اختیارشان قرار دهم به آنها در زمینه شعر، آهنگ و خوانندگی هم کمک کنم.»
57244
کلید واژهها : آلبوم موسیقی - موسیقی - موسیقی سنتی -منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۳۱۰۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره میوهفروشی که ۱۶ سال فکر کردیم «فریدون فروغی» است!
حالا تقریبا ۱۶ سال از آن روزی که ترانه «تنهاترین عاشق» را بنام فریدون فروغی با صدای بلند گوش میدادیم، میگذرد که سر و کله خواننده اصلی این قطعه پیدا شده است!
به گزارش ایسنا، حکایت «سعید فلاح» حکایت آدمهایی است که استعدادشان را فریاد زدهاند اما کسی نه آنها را دیده و نه شنیده است. شاید اگر در روی پاشنه درستش چرخیده بود او الان روی صحنه بود و مردم برای خرید بلیت کنسرتش صف میکشیدند اما روزگار برایش چیز دیگری خواست، او الان کارمند بیمارستان است، خواننده نیست و تال همین چند روز پیش کسی حرفش را باور نمیکرد که او خواننده و ترانهسرای قطعه «تنهاترین عاشق» باشد.
او وقتی نوجوان بوده در میوهفروشی پدرش کار میکرده است و آنجا عاشق دختری میشود که هر روز از جلوی میوهفروشی رد میشده است. این عشق به هردلیلی ناکام و ناتمام میماند و سعید وقتی سال ۱۳۸۷ به خدمت میرود به یاد آن عشق قدیمی ترانهای مینویسد و آن را اجرا میکند.
قطعه «تنهاترین عاشق» به سرعت هیت میشود و از تاکسی و پاساژ و مجتمع تجاری سر در میآورد و این خواننده جوان نمیتواند به مخاطبانش ثابت کند که خواننده واقعی این قطعه اوست اما اپیزود جدید برنامه «صداتو» که از یکی از پلتفرمها پخش میشود، او را به همه مردم معرفی کرد.
در این ویدئو میتوانی جزئیات ماجرا را بببینید:
انتهای پیام